برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

لحظه ای که همه میگویند پرواز بادبادک بخاطر جریان موافق باد است

یا مهارت کودکی کنجکاو

یا حتی تجربیات دلسوزانه یک پدر بازیگوش

من با حسرت به چوبهای ضربدری پشت بادبادک فکر میکنم

که سخاوتمندانه فراموش شده اند.


وقتی که خانه نیستم

وقتی که خانه نیستم


کلید را دم پله اول


زیر همان گلدان سفال همیشگی میگذارم


  رویایت اگر آمد


پشت در نمی ماند




پنجره

باز کن پنجره را


و به مهتاب بگو


صفحه ذهن کبوتر آبیست


خواب گل مهتابیست،


دلم اینجا تنگ است


دلم اینجا سرد است


فصلها بی معنی ، آسمان بی رنگ است


سرد سرد است اینجا


باز کن پنجره را


باز کن چشمت را


گرم کن جان مرا