برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

محاکمه تلخ

چه تلخ محاکمه می شوند پاییز و زمستان


که برای جان به درخت جان میدهند


و چه نا عادلانه کمی آنطرفتر


همه چیز به نام بهار تمام می شود



گل نرگس

عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم، بنویسم


چرا عشق  به انسان نرسیده است


چرا آب به گلدان نرسیده است


وهنوزم که هنوز است غم عشق  به پایان نرسیده است


به حافظ دل خسته بگویید ز شیراز بیاید،بنویسد


چرا یوسف گمگشته  به کنعان نرسیده است


چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است


و هنوزم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیده است


عصر این جمعه دلگیر


وجود تو کنار دل هر بی دل دل خسته شود حس


کجایی ماه من ای گل نرگس



عاشقانه

کوچک باش و عاشق


که عشق میداند آیین بزرگ کردنت را


بگذار عشق خاصیت تو باشد


نه رابطه خاص تو با کسی



تنهایی

از تنهایی گریزی نیست


بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند


نمی خواهم کسی شال گردن اضافی اش را


دور گردن آدم برفی احساس من بیندازد....