برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

عصر که می شود

عصر که می شود
خیال آغوشت،
خیال بی قراری هایم می شود ...
عصر که می شود
ساعت رویا که می گذرد،
دلم می خواهد زیر غروبِ
بی قراری هایم دستهایت را بگیرم
و ببرم جایی که پنجره ی عشق
را به روی هیچ کسی
جز عطر و هوا و آغوش تو باز نکنم ...!