برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

چند تا دوسم داری؟


همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم...


ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : نمیدونم

اما حالا میخوام بهت بگم : یکی !!! میدونی چرا ؟


چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین

و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟

ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر یکیه ... پدر یکیه ...

تو هم یکی هستی ... وسعت عشق من به تو هم یکیه ...

پس اینو بدون از الان و تا همیشه یکی دوستت دارم

مادر

                                              
 وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد. مادر عزیزم روزت مبارک

می روی شاید فراموشت کنم

من پذیرفتم شکست خویش راپندهای عقل دور اندیش رامن پذیرفتم که عشق افسانه استاین دل درد آشنا دیوانه استمی روم شاید فراموشت کنمبا فراموشی هم آغوشت کنممی روم از رفتنم دل شاد باشاز عذاب دیدنم آزاد باشگرچه تو تنهاتراز ما می رویآرزو دارم ولی عاشق شویآرزو دارم بفهمی درد راتلخی برخوردهای سرد را

روزهای رفته را نیازی به شمارش ِ انگشتان نیست !


انگشتها را مشت کن !


زیر چانه بگذار !


و روزهای نیامده را چشم به راه باش،


من در روزهای نیامده ،آمده ام !