برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

دست به دامان تو می شوم

دست به دامان تو می شوم

برای آنکه تمام زمستان ها بهار شوند این روزها

دست به دامان تو می شوم

تا بکارت روح شادی ها خط نخورد

دست به دامان تو می شوم

تا امضای باران مهر تاییدی شود برای تولد رنگین کمان

دست به دامان تو می شوم ،

تویی که خوب می دانی از جنس خاکم و بی غرور برای تو و تو از جنس آسمانی و مهربان برای من

دست به دامان تو می شوم خالق من ، خالق ما ، خالق لحظه و ثانیه ی مهر ، خالق روز ، خالق ماه

دست به دامان تو می شوم که جز تویی نیست برای آنکه دستان محتاجم را در دست بگیرد و پیشانیم را ببوسد

و مرا دوست بدارد آسمانی، هرچند محبت من و ما از جنس ناب زمینی باشد