برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

من آرامم


مهم نیست که شانه هایت تجسم است و آغوشت خیال!


همه ی یادت اینجاست نگاهت ... صدایت ... خنده هایت ...


دیگر چه می خواهم؟ هیچ!


دستانت را در دستهایم جا گذاشتی


 نگاهت را در نگاهم و خیالت را در خیالم



... و من آرامم ... آرام تر از همیشه