برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

فراموشی

هنگامی که از رسیدن به تو ناامید شدم


خودم را زدم به فراموشی


اما کجای این فراموشی به فراموشی می ماند؟ وقتی هر روز

به وقت تنهایی ام سراغی از خاطراتت میگیرم


لب پنجره می ایستم


خیره به نقطه ای نامعلوم

فرق زیادی ست جانم


فرق زیادی ست بین کسی که فراموش میکند با کسی که خودش را به فراموشی میزند.....