شعر کوچه اثر فریدون مشیری

بی تو مهتاب شبی از آن کوچه گذشتم،

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم،

در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید.

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید:

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم.

پرگوشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم.

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت.

آسمان صاف و شب آرام.

...

یادم آید تو به من گفتی: از این عشق حذر کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن!

آب، آیئنه عشق گذران است،

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است!

باش فردا که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی ازین شهر سفر کن!

با تو گفتم حذر از عشق؟ ندانم

سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تو پرزد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی! من نه رمیدم نه گسستم.

باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم!

تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم!

حذر از عشق ندانم. سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم!

...

یادم آید که دگر از تو جوابی نشیندم.

پای در دامن اندوه کشیدم.

نگسستم، نرمیدم...

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم!

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم!

نه کنی از آن کوچه گذر هم!...

بی تو اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...

فریدون مشیری

هفت شوالیه کشنده

هفت شوالیه کشنده

بدترین دشمنان انسان آنهایی هستند که همیشه ذهن او را به خود مشغول می کنند.

اگر بتوانید خود را آنگونه ببینید که دیگران شما را می نگرند دشمنانی را که در شخصیت خود نگه داشته اید را کشف خواهید کرد.و به این ترتیب می توانید آنها را از وجود خود بیرون کنید.این دشمن ها عبارتند از:

ناشکیبایی،حرص،انتقام جویی،خود خواهی،بی اعتمادی،حسادت و غرور

این هفت مورد از شایع ترین دشمنانی هستند که همیشه در وجود میلیون ها مرد و زن وجود داشته و اگر متوجه آنها نشوند باعث شکستشان میشوند.

از لحظه تولد تا مرگ،هر انسانی باید با این دشمنان مبارزه کند.موفقیت شما اغلب با روش مبارزه شما با این شوالیه ها سنجیده می شود.

دنیا از ما چگونه یاد می کند

دنیا از ما چگونه یاد می کند

یقینا تا به حال عبارت جایزه نوبل به گوشتان خورده است و حتما هم می دانید که فقط افرادی موفق به کسب این جایزه می شوند که کار بزرگی انجام داده باشند.ولی آیا میدانید نام این جایزه از کجا گرفته شده است؟

آلفرد برنارد نوبل،مخترع،شیمیدان و اسلحه ساز سوئدی بود که در سال1833 در استکهلم سوئد به دنیا آمد.در آن زمان تمام مردم دنیا او را به عنوان مخترع دینامیت میشناختند

گفته میشود که چاپ اشتباه آگهی فوت آلفرد نوبل در روزنامه ای و ترسیم وجهه بد و گناهکار برای وی باعث شد تا او بفهمد مردم دنیا چه تصوری نسبت به او دارند آن اگهی از این قرار بود:

فرشته مرگ درگذشت.دکتر آلفرد نوبل مخترعی که از کشتن افراد بیشتر در زمان کمتر ثروتمند شد دیروز فوت کرد.

این نوشته او را به فکر وا داشت و از اینکه دنیا اورا اینگونه یاد کند رنجید بنابراین تصمیم جدی گرفت وآخرین وصیت نامه خود را نوشت که در آن بیشتر دارایی خود را به جایزه بزرگی اختصاص داد که هر سال به افراد لایق اهدا شود.بدین ترتیب جایزه نوبل

پایه گذاری شد.دنیا امروز به خوبی از نوبل یاد میکند.

هر فردی باید در حد و اندازه خودش تاثیر گذار باشد،خدمتی کند و یاد نیکی از خودش به جای بگذارد

سخنانی آموزنده از بزرگان ۲

در شگفتم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم زندگی می کنند

 و بر حسینی می گریند که آزاد زیست

دکتر شریعتی

سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند

 به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند

 فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند

اُرُد بزرگ

انسانی که به خاطر ترس از مجازات یا امید گرفتن پاداش بعد از مرگ زندگی کند در مسیر اشتباهی گام بر می دارد

انیشتین

از قضاوت کردن دست بکش تا آرامش را تجربه کنی

دیپاک چوپرا

سخنانی آموزنده از بزرگان

من نمی گویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد

 اما اعتقاد دارم باید برای بار دوم هم نگاه کرد ....

ویکتور هوگو

پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آن است که بعداز هر زمین خوردنی برخیزی

مهاتما گاندی

یک فرد باهوش یک مسئله را حل می‌کند

 اما یک فرد خردمند از رودررو شدن با آن دوری می‌کند

انیشتین

نامم را پدرم انتخاب کرد، نام خانوادگی ام را اجدادم

دیگر بس است، راهم را خودم انتخاب می کنم....

دکتر شریعتی