برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

هرگز از مرگ نهراسیده ام

هرگز از مرگ نهراسیده ام

اگر چه دستانش از ابتذال، شکننده تر بود.

هراس من باری همه از مردن در سرزمینی است

که مزد گورکن

از آزادی آدمی

افزون تر باشد

جستن

یافتن

و آنگاه

به اختیار برگزیدن

و از خویشتن خویش

با روئی پی افکندن ...

اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد

حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم

نظرات 7 + ارسال نظر
بانوی شرق جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 http://www.royavash.blogsky.com

قشنگ بود
یه کوچولو سخت بود
ولی فهمیدم...

ممنون دوست عزیز که سر زدید
خیلی هم سخت نیست

آسمون شب جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:15 http://jesarate-eshgh.blogsky.com

سلام
خوبی؟
خیلی خوشحالم که منو لینک کردی و منم با افتخار لینکتون کردم
از اینکه به وبم سر زدین متشکرم
بازم منتظرتون هستم
من همیشه به خاطر گناهام از مرگ ترسیدم چون می دونم شرمنده خدا می شم
در پناه حق

ممنون از بازدیدتون
مهم قلب و نیت آدمها اگه اون بگه گناهکاری درسته نه چیز دیگه

سعیده شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:16 http://taranom-2010.blogsky.com

حراس از مرگ را لازم اگر زندگی در این دنیا فقط به خاطر دنیاییانش باشد...
در پناه حق

وقتی چیزی برای از دست دادن وجود نداره
یا چیزایی که داری برات بی ارزش باشه
از مرگ نمیترسی

سیاه خان یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 http://siahkhan.blogfa.com


سلام مسعود .
خوبی تو ؟
ممنون از اینکه لینکم کردی و شرمنده که من یادم رفته بود .
همین حالا میرم لینکت میکنم .
راستی در باره خودت میگی تا بیشتر آشنا بشیم ؟
البته اگه مایلی .
اسم واقعی اسم فامیل و اهل کجایی و....
منتظرم . یادت نره ها .

اسم واقعیم مسعود هس
جزئیات بیشتر اíمیخوای بیا تو یاهو

سیاه خان یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 http://siahkhan.blogfa.com


اینا چیه ؟
یه مشت آیکون کور و کچل ریختن اینجا .
همشون تصادفین که
این پستت از اوناییه که آدمو گیج میکنه ها .
ولی بیشتر میتونه جنبه سیاسی داشته باشه تا صحبت در مورد گناه و ترس از مرگ .
گاهی مرگ اونقدر شیرین میشه که انسان مشتاق هر چه زودتر رسیدن به اونه .
البته این احساس میتونه از عشق باشه و میتونه از نا امیدی باشه و گاهی هم از ترس و ناچاری و....
موفق باشی .
منتظرم.خدانگهدار.

دختری با دامن حریر یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:42 http://www.patty.bogsky.com

سلام ...
ممنونم از وجودتون در کنار نوشته هام ... !

از بودنتون خوشحال شدم ... بی نهایت !

سلام ممنونم.این لطف شما رو میرسونه
بازم به ما سر بزنید

بنفشه دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:45 http://darabnia.blogfa.com

عاشق مردنم.انتظارشو میکشم با اینکه زندگیمو دوست دارم شوهرمو دوست دارم اما عاشق زندگی بعد از مرگم.امروز دکترم میگفت یه غده دارم اما من اصلا نمیترسم

هر که از مرگ یه تصوری داره
اگه من تو شرایط شما بودم سرسختانه مبارزه می کردم
براتون دعا می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد