باز کن پنجره را
و به مهتاب بگو
صفحه ذهن کبوتر آبیست
خواب گل مهتابیست،
دلم اینجا تنگ است
دلم اینجا سرد است
فصلها بی معنی ، آسمان بی رنگ است
سرد سرد است اینجا
باز کن پنجره را
باز کن چشمت را
گرم کن جان مرا
همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم...
ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : نمیدونم
اما حالا میخوام بهت بگم : یکی !!! میدونی چرا ؟
چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین
و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟
ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر یکیه ... پدر یکیه ...
تو هم یکی هستی ... وسعت عشق من به تو هم یکیه ...
پس اینو بدون از الان و تا همیشه یکی دوستت دارم