برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

بی تو

لیوان چای روی میز در انتظار یک بوسه است ، 
نه تو می آیی و نه او گرم می ماند . چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است ... ؟


دلتنگی

دلتنگی زخم نیست که زیر چسب، باند و لباس پنهونش کنی ؛
دلتنگی یه درد عمیقه که حتی
از لبخندت هم میریزه بیرون...



عمیقا احتیاج دارم برگردم به گذشته این چیزی که از آینده تصور داشتم نیست

آزاد شو از بند خویش

بر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــن
تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کـــن تا آرزو، زنجیر را باور نکن

رویا

با رویاهات به خواب برو
با نقشه هات از خواب بیدار شو

در دلت عشقِ مرا انگار پنهان کرده‌ای

در دلت عشقِ مرا انگار پنهان کرده‌ای
شوقِ خود را در دلِ انکار پنهان کرده‌ای

قامتِ دیوارِ حاشایت بلند و سرکش است
عشق را پشتِ همین دیوار پنهان کرده‌ای

لشکرِ واژه گرسنه مانده پشتِ چادرت
باز در انبار، گندم‌زار پنهان کرده‌ای

روسری بردار و شعرم را برقصان؛ حیف نیست ...
... زیرِ گل‌های حریرت تار پنهان کرده‌ای ؟!

چشم در چشم تو می‌خوانم نماز عشق را
زیرِ ابرو قبله‌ی سیّار پنهان کرده‌ای

شب به شب رازِ دلت را می‌نویسی در غزل
زیرِ بالش؛ کاغذ و خودکار پنهان کرده‌ای

اشتیاقِ چشمِ خود را مثل من ابراز کن
پشتِ پلکت حسرتِ دیدار پنهان کرده‌ای
#رضا_قاسمی