برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

بی تو

لیوان چای روی میز در انتظار یک بوسه است ، 
نه تو می آیی و نه او گرم می ماند . چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است ... ؟


دلتنگی

دلتنگی زخم نیست که زیر چسب، باند و لباس پنهونش کنی ؛
دلتنگی یه درد عمیقه که حتی
از لبخندت هم میریزه بیرون...



عمیقا احتیاج دارم برگردم به گذشته این چیزی که از آینده تصور داشتم نیست