بذار عاشقت بمونم
قلب من میگه که هستی اما چشمام میگه نیستی
خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی
بگو که هنوز چشماتو رو به عشق من نبستی
چشم من میگه تو رفتی اما قلبم میگه هستی
حالا که همش خیاله بذار دستاتو بگیرم
بزار تو فرض محالم با تو باشم تا بمیرم
بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم
حالا که همش تو رویاست نذار دلتنگت بمونم
مرگ بیداری برای من اینو خیلی خوب میدونم
ذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم بذار عاشقت بمونم
لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد،
دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های!نخراشی به غفلت گونه ام را؛
تیغ
های،
نپریشی صفای زلفکم را؛
دست
و آبرویم را نریزی؛
دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است