برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

برای دل خودم

شکسته تر از آنم که سنگ برداری و می دانم حقم هست تمام این شکستن ها ...نمی رنجم اگر گاهی تو هم یک سنگ برداری

بذار عاشقت بمونم

بذار عاشقت بمونم

قلب من میگه که هستی  اما چشمام میگه نیستی

خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی

بگو که هنوز چشماتو رو به عشق من نبستی

چشم من میگه تو رفتی  اما قلبم میگه هستی

حالا که همش خیاله بذار دستاتو بگیرم

بزار تو فرض محالم با تو باشم تا بمیرم 

بذار عاشقت بمونم  بذار عاشقت بمونم  بذار عاشقت بمونم

حالا که همش تو رویاست نذار دلتنگت بمونم

مرگ بیداری برای من اینو خیلی خوب میدونم

ذار عاشقت بمونم  بذار عاشقت بمونم  بذار عاشقت بمونم

هر کس به طریقی دل ما می شکند........



هر کس به طریقی دل ما می شکند
 
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
 
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا می شکند
بشکست دلم کسی صدایش نشنید
اری دل مردم بی صدا می شکند
 
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار
طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
آن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد

وقتی تنهاییم


وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم

پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم


وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم


و همچنان تنها می مانیم!!

هیچ چیز آسان تر از قلب نمی شکند

وقتی که خانه نیستم

وقتی که خانه نیستم


کلید را دم پله اول


زیر همان گلدان سفال همیشگی میگذارم


  رویایت اگر آمد


پشت در نمی ماند




لحظه ی دیدار نزدیک هست

لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد،
دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های!نخراشی به غفلت گونه ام را؛
تیغ
های،
نپریشی صفای زلفکم را؛
دست
و آبرویم را نریزی؛
دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است