تا که پابندت شوم از خویش میرانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه
قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار نه
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار نه
پ.ن :امروز از اون روزاییه که دلم میخواد هرچه زودتر تموم بشه
قبلن شنیده بودم شعر رو. شعر قشنگیه.
قدر لحظه های زندگی رو بدون هرچند ساعاتی بد بگذره، سعی کن همون روز حالتو خوب کنی و به فردا نذار.
سپاس عزیز
خواستم گل بذارم. چجوری گل گذاشتی؟
شما خودت گلی ..... تو قسمت کامنت ها انگاری نیس ولی تو پاسخ هست
امیدوارم در زندگیتون کم از این روزها داشته باشید. ولی بالاخره اینجور روزها هم جزء زندگی هستند و اجتنابناپذیر.
حال دلتون همیشه بهاری
مرسی از حرفای قشنگتون
چه قدر قشنگه این شعر
مرسی که اینقدر خوش سلیقه اید :-D
سپاس
چ شعریه
دقیقا درست میفرماید شاعر
درسته این شعر قشنگه. منم دوسش دارم ولی چرا پست جدید نمیذاری؟
وبت روزه داره؟
روزه سکوت گرفته




این صحنه از سریال شهرزاد که این آهنگ پخش میشد را خیلی دوست داشتم. انگار قلب آدم را فشار میداد و بغض سنگینی تو دلت مینشست.
من عاشقشم