معشوقی از عاشق پرسید من قشنگم؟
عاشق جواب داد :نه
پرسید دلت می خواهد با من باشی؟
گفت:نه
پرسید اگر ترکت کنم گریه می کنی؟
گفت :نه
معشوق با چشمانی پر از اشک میخواست عاشق را ترک کند که دست معشوق را گرفت و گفت:
قشنگ نیستی .....زیبایی
نمی خوام با تو باشم....نیاز دارم با تو باشم
اگه ترکم کنی گریه نمی کنم ......میمیرم
خیلی قشنگ بود


واقعا
سلام.
مثل همیشه...زیبا و بی نظیر...
ایکاش معشوق قدرشو بدونه...
با سلام خدمت شما وب مستر عزیز
از شما دعوت می شود تا با مراجعه به آدرس زیر و استفاده از لوگوی حمایتی "من شیعه هستم" از مذهب بر حق شیعه حمایت کنید
منتظر حظور سبزتان هستیم
آدرس : http://mohammadlordhackers.mihanblog.com/extrapage/shiee
سلام...

خیلی قشنگ بوود...
به منم سر بزن نظرتو بگو
سلام ....... خوبی دایی ؟ بسیار زیباست .... بسیار زیبا
سلام..
من آپم بیا و نظرتو بگو هر وقتم آپ کردی ...
سلام مسعود جان


چرا عصبانی میشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خب شما هم مث بقیه اگه خبرم کن وقتی آپ میکنی منم میام.
امشب به هیشکی رو نزن به هیشکی از غمات نگو !
نزار که هیچ غریبه ای بشه با اشکات روبه رو
امشب نفس نکش ولی نفس کشیدنو بفهم!
چشماتو روی هم بزارو معنی دیدنو بفهم
جواب هیشکی رو نده تمام درها رو ببند
گریه کن و با گریه هات به روی گریه ها بخند
گلایه کن از خودتوُ از همه بود ونبود
بگو ! به آسمون بگو که هیشکی عاشقت نبود!
بگو که ساده بودی و سادگی کردی با همه
ببین که تصویر خودت تو آینه ها چه مبهمه
امشب فقط گریه بکن ضجه بزن بی هم نفس!
پرنده ای و آسمون برات شده مثل قفس
گلایه کن از همه چیز اشک غریبگی بریز
دور همه خط بکش و به هیچکسی نگو عزیز!!!
ممنون زیبا بود
واقعا خمین طوره...عشق یعنی همین