من و تنهائیم کنار هم
با تمامی خستگی هامان
به غروب عبوس می نگریم.
با سرود بزرگ باور خویش:
بوده ها را به بادها دادم
مانده ها را به یادها دادم
یاد ها را به باد ها دادم.
با گریز حباب باور خویش
در غروب عبوس می خوانم:
ای خدایان برفی خِودخواه
شرمگینستم از ستایش خویش
رفته ام تا هر آن کجا بتوان
گامهایم نمی رود زین پیش.
در عروج صداقت افلاک
جمله آغاز ، ناتمامی ها.
اینک افتاده ام به درهء خاک
با تمام نارسائی ها.
در یقین مطلق هیچ
باز تنهائی و من ... آنسوتر
چشم دوزم به چشم همسفرم
- آنکه با من منست و بی من هیچ -
بینمش مهر مهربانی ها
یابمش باغ همزبانی ها
گویمش - زانک نیک می دانم
اینکه پایان ، نارسائی هاست:
سلام خدمت شما دوست عزیز و بزرگوار ممنون که اومدین و سر زدین این نظر لطفتون هست که راجب به وبلاگ من دارین ازتون ممنونم و این که منو لینک کردین منم شما رو لینک میکنم با امید به روزهای خوش برای شما موفق باشید یا علی خداحافظ.
ممنون دوست عزیز

همیشه بیاین پیش ما
سلام
ممنون لطف دارین به بنده
منم شما رو لینک میکنم
امیدوارم بتونم دوست خوبی باشم
مرسی عزیز

امیدوارم منم بتونم دوست خوبی باشم
خدایا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم
۵۶۲
خدایا آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم
سلام داش مسعود / وب قشنگی داری
به وب من هم سر بزنی خوش حال میشم
جالب بود
مرسی از اومدنت
سلام دوست من.
ممنون از اینکه رد پای قشنگت رو جا گذاشتی .
شعر زیبایی بود.
شما هم با افتخار لینک شدید .
ممنون از لطفتون

سلام. مرسی که لینک کردی دوست عزیز. شما هم زیبا مینویسی و با احساس.
مرسی عزیز
یکی پرسید اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه مینویسم برای آنکه باید باشد و نیست...
خیلی عالی بود مخصوصا اون شعری که رو عکس نوشته
ممنون دل آسمونی عزیز
خوشحالم که همیشه به یادمی
نوشتهات هم زیبا بود
با سلام
ممنون از اینکه به وبلاگ من هم سری زدین
به پای وبلاگ شما نمیرسه ولی خب جایی برای دلتنگی و تنهایی هام
من شما را لینک میکنم
موفق و سربلند باشید
ممنون دوست عزیز
نظر لطفتونه
من اومدم
زیبا بود
مرسی عزیز
با سلام
انسان همیشه با امید زنده هست
بهتره که همیشه امیدوار باشیم تا اینکه ناامید باشیم و شیطان رو به قلبمون راه بدیم
موفق باشی
درست دوسب عزیز