من یاد می گیرم
در خلوت خو یش
به شیفتگی قویی می اندیشم
که وفای عشق ابدی را
در سایبان غروب دریا
مانند شعر ی لطیف به
قوی دیگر ی نثار می کند
من یاد می گیرم
با لحظه ها ی کوچ ک م نور
که بزرگ هستند
می توان جها ن را روشن کرد
*
ازرسالت طلوع خوبیها ،
کا جها پر می کشند
جغد ها حر ف می زنند
*
ازابتدا تا انتهای زندگی قوها، جغدها
وکا جها
من یا د می گیرم
*
در هوشیاری درون ،
هرم یک چشم آگاه را
رسم می کنم.
*
من دوبا ره
و
دوبا ره
یا د می گیرم.
زیباست..ممنون
این دوتا شعری که گذاشتی (شایدم متنه شعرنیست
خیلی قشنگ بود
راستی ممنون که به منم سر میزنی
ممنون نظر لطفتونه
وااااای چقدر آپ خوشگل
سلام
خیلی قشنگ بود
ممنون نظر لطفتونه